یک لحظه هم نباید اجازه بدیم حریف احساس این و داشته باشه که می تونه مارو شکست بده، اولین ضربهای که به ما میزنن، مثل ضربهای که به برادر کوچک ما زدن، انقدر ما باید خشن باشیم برای قهرمانی، باید خون بریزیم.
– علیرضا مرزبان، رختکن پرسپولیس در هفته پایانی لیگ، اردیبهشت ۱۳۸۷
پایگاه خبری تحلیلی “دختران قهرمان: در میان همه دیده نشدنها، در میان همه دیدگاههای جنسیت زده، در همه شعارهای زیبا و اعمال نازیبا – از فلان مسئول و مدیر گرفته تا هوادارانی که هنوز هم ورزش زنان را اسباب تمسخر در شبکههای اجتماعی قرار می دهند – این داستان یک گیاه کوچک است که به سختی راهش را از میان شمشادهای تو در تو پیدا کرده تا خود را به پرتو خورشید برساند.
این، تیم ملی فوتبال زنان ایران است. دارای دراماتیکترین داستان در میان همه تیمهای ملی. از روزهای اشک ریختن مریم ایراندوست به خاطر اینکه به تیمش به خاطر لباسهای تیم ملی، اجازه بازی ندادند تا امروز که یک بازی مهم همه ما را در کنار هم قرار میدهد، روزهای سختی بر فوتبال ایران گذشته.
روزی که کرکره همه انتقادها را – هر چه که هست – پایین می کشیم و قلبهایمان را یکی میکنیم برای آرمان مشترک سه رنگی که اختلاف عقاید، جایی برای دوست داشتنش باقی نمیگذارد.
به تیم نگاه کنید. هر کدام از هر گوشه این خاک آمدهاند برای پیروی از رویاهایشان و رویاهایمان. این بازی ماست. مسابقهای که در آن به نام ایران حق ناامیدی نداریم. تا آخرین لحظه، تا آخرین ثانیه. ایمان بیاوریم به معجزه همبستگی قلبها.
امروز دل خوش کردهایم به تک تک دخترهایمان و خواستنشان، به غیرتشان، به آرامششان. به جنگندگی و تسلیم تاپذیری. در خاک دلخوشی به معجزههای آنی و شادیهای یک شبه، شما ماموریت دارید تا از همه نتوانستنها و نداشتنهای ما انتقام بگیرید.
ما ملت رنجور از “بازنده سربلند” بودنیم. دخترها! یک لحظه هم این حس را به خود راه ندهید که آنها میتوانند شما را شکست دهند. با وجود همه روزهای سخت و نقصها و اشتباهات و نبردی نابرابر، امشب، زیبایی بسازید.