آی دبلیو اسپورتس – روایت است که بعد از گل هفدهم به مالدیو، محمد مایلیکهن به بازیکنانش سپرد که دیگر به حریف نگونبخت گل نزنند. راست و دروغش بماند. اما برای ما که آن بازی و بازی با گوام یادمان هست، بازی امروز مرور خاطرات بود. شاید از بس راحت گل میزدیم،
گلهای بازی ایران و کامبوج، هیجان ویژهای برنمیانگیخت. اما یک «اتفاق»، انگار همه روح مسابقه ایران و کامبوج بود. صدای هلهله و تشویق زنان و دختران، خواهران و مادرانی که ورزشگاه را دربر گرفته بودند. دوربین، هواداران مرد را نشان میداد که مثل اکثر مسابقات، با سکون و هیجانی حداقلی، بازی را دنبال میکردند و بار هیجان بخشیدن به سکوها انگار کاملا بر دوش بانوان بود.
به این میاندیشیدم که چه بنیهای که از خود دریغ کرده بودیم. چه توانی را در تمام این سالها، به دست فراموشی سپرده شده بود. نمیدانم در آینده چه خواهد شد؟ آیا فشار فیفا یا اراده داخلی، این فضای مثبت و هیجانانگیز را ادامه و توسعه خواهد داد؟
یا امروز، مثل نمایش حضور تحمیلی و گزینشی و بیسرانجام حضور بانوان در فینال جام باشگاههای آسیا، به خاطرهها خواهد پیوست؟ هرچه که هست و خواهد شد، امروز برای من، پای تلویزیون، درکنار یک برد شیرین، سرشار بود از اشک و شرم.
سرشار بود از حقی که در این مورد، سالیان سال دریغ شد و صدای تشویقی که از لابلای آمبیانس ورزشگاه فریاد میزد، ما آمدیم، ما را ببینید، بازهم خواهیم آمد. آرزوی استمرار چنین حضوری در همه عرصهها، شایسته دسته گلی بود با ۱۴ شاخه رز سرخ و سفید و سبز، که به شور و شعور بانوان فوتبالدوست ایرانی تقدیم شد. باشد که تدام یابد.
علیرضا مویدی فر – آی اسپورت / یادداشتی برای دیدار تیم های ملی فوتبال ایران و کامبوج و ورود زنان به ورزشگاه آزادی در یک بازی رسمی ملی پس از انقلاب سال 1357