به گزارش افرا ورزش جدایی صفورا جعفری از سپاهان یکی از علامت سؤال های لیگ برتر فوتبال بانوان بود. او سالها در تیمهای اصفهانی فعالیت داشت اما امسال، جدا از فهرست سپاهان و ذوب آهن به گیلان کوچ کرد.
دوران درخشان صفورا جعفری در آینده سازان میهن نجف آباد آغاز شد. تیمی که نقطه شروع دوران جدید فوتبال زنان در استان اصفهان بود و بازیکنان آن، بعدها استخوان بندی تیمهای ذوب آهن و سپاهان را تشکیل دادند.
صفورا جعفری در ذوب آهن یک بازیکن کلیدی بود و در نهایت سپاهانی شد. به عنوان بازیکنی در خدمت تیم، مؤثر و دور از حاشیه، به نظر میرسید او دورانی طولانیتر در نیمه طلایی اصفهان داشته باشد اما صفورا جعفری در تصمیمی غیر قابل پیش بینی به انزلی رفت.
او فوتبال را یک عشق بزرگ میداند و میگوید: دستمزدهای ما در لیگ به اندازهای کم است که نمیتوان گفت فوتبال بازی میکنم چون راه درآمدم این است. در سالهای اخیر که از خانواده دور بودهام فقط به خاطر همین عشق ادامه دادهام.
عقیده صفورا جعفری این است که فوتبال حرفهای میگوید هیچ وقت نمیتواند آینده را پیش بینی کنید. این شمایید که میجنگید و میتوانید سرنوشت خودتان و همچنین نگاه و اندیشه حاکم بر یک تیم را تغییر دهید.
دختر 30 ساله اهل فسا در استان فارس همچنین عقیده دارد او یکی از کسانی است که پای اصفهان ایستاد و از نسل توسعه دهنده فوتبال زنان در اصفهان بود اما نسبت به او بیمهری شد.
هشت سال باثبات در اصفهان
صفورا جعفری 8 سال در اصفهان حضور داشت و برای آینده سازان میهن نجف آباد، ذوب آهن و سپاهان بازی کرد و یک چهره قابل اتکا در هر سه تیم بود.
او از صحبت درباره علت خروجش از اصفهان امتناع میکند اما سربسته میگوید که او قصد نداشته به هر خواستهای تن بدهد و شخصیت و قوانین زندگیاش برای در اولویت بوده. به نظر میرسد این تصمیم نیز از روحیات او بر پایه مقابله با “نماندن به هر قیمتی” میآید.
جمله او در این باره کلیدی است و عمیق: “متاسفانه به دلیل مسائل جدیدی که در فوتبال بانوان در حال بروز است ترجیح دادم امسال دور از اصفهان باشم.”
آینده سازان، موحدی و ایستادگی پای کمبودها
صفورا جعفری درباره دوران آینده سازان میهن میگوید: سعید موحدی همه کاره آینده سازان بود. او برای آینده سازان میهن تلاش زیادی کرد. از زندگیاش زد و یکه و تنها این تیم را حفظ کرد و ما نمیتوانیم او را از نقش مهمی که در فوتبال بانوان ایفا کرد حذف کنیم.
آینده سازان طی چند مرحله در خطر انحلال قرار گرفت اما من و امثال من پای این تیم ماندیم. موحدی تنها بود و ما هم با آن شرایط ساختیم. خدا را شاکرم که پس از چند سال زحمت و صبر، طعم قهرمانی را چشیدیم.
من سختیها و فشارهای ایستادن فوتبال زنان روی پاهایش را به جان خریدم. در آن زمان به امید یافتن اسپانسر تمرین میکردیم. ما کار را رها نکردیم.
در آن زمان پیشنهادات بسیار خوبی داشتم اما احساس کردم نباید پشت تیمم را خالی کنم. 8 سال در اصفهان بازی کردم و همین حالا هم خیلیها من را اصفهانی میدانند.
به هر حال گاهی وقت رفتن است و جدایی من از اصفهان، جداییام از خانه دومم بود اما بر خلاف میل باطنیام.
زندگی در انزلی؛ بی نظیر و متفاوت
صفورا جعفری در مورد پیوستن به ملوان میگوید: تجربه انزلی بی نظیر بود. تمام مردم این شهر از وجود تیم فوتبال زنان ملوان مطلع هستند. از راننده تاکسی تا فروشنده یک سوپر مارکت، مرد و زن، همه پیگیر نتایج تیم هستند و تفاوتی هم بین تیم مردان و زنان قائل نیستند.
در بسیاری از شهرها هنوز هم این سؤال دردناک وجود دارد که مگر خانمها هم فوتبال بازی میکنند اما در انزلی تیم زنان ملوان یک تیم مهم برای شهر است.
ملوان یک تیم مردمی است و هزینه تیمها با کمک مردم شهر تأمین میشود. این برای من بسیار جالب بود. تمام مردم انزلی دوست دارند تیم شهرشان نتیجه بگیرد و با پیروزی تیم خوشحال و با شکست تیم، اندوهگین میشوند.
خاطرهها، از ذوب آهن تا گل 3 امتیازی در سیرجان
صفورا جعفری یک هافبک گلزن است و میگوید گلهای سه امتیازی خاطره انگیزی به ثمر رسانده است: ” در سالی که با آینده سازان میهن نجف آباد قهرمان شدیم در بازی در سیرجان یک گل سه امتیازی زدم و این گل را هیچ وقت فراموش نمیکنم. با همان گل، قهرمانی ما مسجل شد.
او به دوران حضور در ذوب آهن اشاره و عنوان میکند: در دورانی که در ذوب آهن بودم، به خاطر مسائلی که در بازی با سیرجان داشتیم چند بازیکن تیم محروم شدند و تیم مجبور شد چند بازیکن آکادمی را به ترکیب تیم بیاورد. این برای من یکی از بهترین دورانهای فوتبالم بود.
ما تیمی داشتیم که همه برای هم میجنگیدیم و این غیرت ملموس بود. فرقی بین من باتجربه و آن تازه وارد آکادمی نبود.
ما از شهرداری بم قهرمان و سپاهان پرمهره 2 بر یک باختیم و هر دو بازی را در وقت تلف شده واگذار کردیم و تیمی سرسخت بودیم. آن مقطع را بسیار دوست دارم و مقطعی بود که واقعاً از فوتبال بازی کردن لذت میبردم.