حامد اسماعیلی – افرا ورزش : گرانی بیسابقه در ایران روی زندگی آحاد مردم اثراتی پیدا و نهان گذاشته و البته ورزش قهرمانی از این اثرات آسیب زیادی میبیند.
ورزش قهرمانی بهعنوان فرآیندی غیرتولیدی و هزینه بر، محتاج پشتیبانی مالی از سوی دولت یا بخشهای خصوصی تولیدی است و تامین هزینههایش را در گرو حمایت این دو بخش میبیند.
با افزایش تورم و گرانی فزاینده در ایران طی ماههای اخیر، اوضاع در ورزش قهرمانی بهسوی بدتر شدن گام برمیدارد؛ زیرا منابع مالی دولتی که خود زیر فشار است، محدود است و از سوی دیگر بخش خصوصی با افزایش هزینهها، به دنبال کاهش هزینههای خود است و نه تزریق منابع (برای مثال در قالب اسپانسرینگ) به ورزش.
کار به تغذیه و هزینه رفتوآمد رسید
در گرانی فزاینده، ورزش قهرمانی در سطح تیمهای ملی و باشگاهها و ورزشکاران این سطوح تحت فشار قرار میگیرد.
اگر تا دیروز، ورزشکاران دغدغه تجهیزات بهروز برای رقابت با خارجیها را داشتند حالا کار به تغذیه و هزینه رفت و آمد رسیده است.
این دغدغهها در فدراسیونها و تیمهای ملی در سطح تامین هزینه خرید بلیت هواپیما و برگزاری اردو است و در سطوح پایین ورزش، به بهرهمندی از غذای مناسب، میانوعده و مکملهای موردنیاز رسیده است.
در اقتصادی که دغدغه از خرید خودرو و خانه به سمت خرید گوشت، لبنیات و میوه و سبزیجات رهسپار است، ورزش افتانوخیزان تلاش میکند با سیلی صورت خود را سرخ نگاه دارد.
رییس یکی از هیئتهای ورزشی به افرا ورزش میگوید برای اعزام تیمی متشکل از ۱۰ ورزشکار و مربی برای رقابتی چندروزه در یکی از شهرها، هزینه هنگفتی بابت غذا و رفتوآمد تیمش پرداخت کرده و در این شرایط اطمینان ندارد که برای اعزام بعدی، امکان تامین هزینهها را دارد یا خیر.
این مسئول ورزشی میگوید ۱۸ میلیون تومان از اداره ورزش و جوانان استان بهعنوان کمک این اعزام، دریافت کرده و تنها ۱۵ میلیون تومان آن را بابت خرید بلیت سفر هزینه کرده است.
در تیمهای ملی، ورزشکاران به مکملها، غذای مناسب و درآمد کافی برای ادامه ورزش قهرمانی نیاز دارند؛ اما این فرصت برای همه فراهم نیست.
درآمدزایی برای ورزشکار حوزه قهرمانی که باید بخشی از روز را به تمریناتش اختصاص دهد به یک چالش تبدیل شده است و این درآمدها در حدی نیست که بتواند کفاف یک زندگی استاندارد بهعنوان ورزشکار حرفهای را بدهد.
کاهش تدریجی منابع انسانی ورزش
بهعنوان یک قاعده کلی، در زمان مدیریت منابع مالی، صرفهجویی در هزینهها در بخشی اتفاق میافتد که قابلاغماض است. در خانوادهای که مدیریت هزینه در آن اهمیت زیادی پیدا کرده، ورزش بهعنوان فعالیتی که نیاز به هزینه برای تجهیزات، مربی و تغذیه دارد یک گزینه دمدستی برای حذف است.
نتیجه این فرآیند، محوشدن تدریجی بخشی از جامعه ورزش – بهویژه برای ورزشکاران مبتدی و تازهکار – است. این محوشدگی در اثر کاهش قدرت خرید خدمات پدید میآید.
با نگاهی زنجیروار، در چنین فرآیندی، مربی و مالک باشگاه فرصت درآمدی کمتری خواهند داشت، تولیدات ورزشی مشتریان کمتر و سرمایهگذاران و کارگران آن، وضعیت متزلزلتری را پیش روی خود میبینند و قدرت اقتصادی که مهمترین زمینه پیشرفت ورزش است، بخشی از توان خود را از دست میدهد.
ورزشکاری هر چند مستعد و توانمند که در رشتهای پرهزینه فعالیت میکند در پی فشار برای تامین هزینههایش، بهتدریج به خروج از ورزش میاندیشد؛ زیرا دیگر توان هزینههای سنگین برای ادامه راه را ندارد.
نیروی انسانی، سوخت اصلی تیمهای ملی را تشکیل میدهد و جامعه آماری کوچکتر یعنی فرصت کمتر برای بهرهمندی از همه استعدادهای موجود و از دست دادن قشری که میتوانند بهترین باشند و ارزش افزوده ایجاد کنند.
جذب اسپانسر، دشوارتر از همیشه
گرانی و تورم، برای همه است. از طبقه فرودست تا طیفی که دستشان به دهانشان میرسد. شرکتها و بنگاههای اقتصادی که بسته به توانشان در ورزش هزینه میکردند اکنون وسواس بیشتری برای امضای نهایی زیر نامه حمایت مالی یا اسپانسرینگ یک تیم یا یک رشته به خرج میدهند.
اغلب بخشهای اقتصادی درآمدزای کشور، دچار کاهش سطح درآمد (بهعنوان تبعات کاهش قدرت خرید عامه مردم) شدهاند؛ بنابراین آنها نیز برای دفاع از منابع خود به دنبال راهکارهای کاهش هزینهها میروند.
این راهکارها از تعطیلی شعبه و تعدیل نیرو تا کمکردن هزینههای غیرضروری از جمله فعالیتهای حمایتی از ورزش گسترده است.
پاداش ناچیز و کاهش انگیزه برای پیشرفت
در دولت اما امکانات مالی محدود در ورزش قهرمانی به دو عامل میانجامد:
الف – توانایی پشتیبانی مالی فدراسیونها، تیمهای ملی و اعزامها کم میشوند؛ زیرا بودجه فعلی، کفاف همه برنامهها را نمیدهد و در نتیجه سیاست صرفهجویی، گروهی باید فدا شوند.
ب – قدرت انگیزهبخشی مالی از نظر پرداخت پاداش یا حقوق در تیمهای ملی کاهش پیدا میکند.
این موضوع، در سطح ورزشکاران سطح اول اهمیت شایانی دارد. ورزشکاری که پس از کسب یک مدال ارزشمند بهاندازهای که انتظار دارد، پاداش دریافت نمیکند از نظر روانی، مستعد کاهش انگیزه برای بهترشدن و پیشرفت است و حتی ممکن است به کنارگذاشتن ورزش قهرمانی و پیشهکردن یک فعالیت اقتصادی فکر کند.
مهاجرت
تلاش برای مهاجرت، یکی دیگر از آثار و نتایج بحران اقتصادی است. تعداد قابلتوجهی از ورزشکاران و مربیان طراز اول در ایران طی سالیان گذشته اقدام به مهاجرت کردهاند و یا مسیر آن را دنبال میکنند و این آمار رو به فزونی است.
یکی از دلایل تمایل به مهاجرت نزد ورزشکاران و مربیان، دورنمای مثبت اقتصادی در کشورهای اروپایی است. ورزشکار و مربی ملی که با وجود کسب موفقیتها و عناوین در ایران، نگران آینده مالی و رفاهی خود است و از سوی دیگر در اثر تورم به طور مداوم تحتفشار و دغدغه قرار دارد به طور طبیعی به دنبال راهی برای فرار از این نگرانی است.
او مهاجرت و فعالیت در کشورهایی با اقتصاد استاندارد و بدون دغدغه کمی درآمد و گرانی را راه برونرفت از این وضعیت میداند و تصمیم میگیرد از موطن و خانواده خود جدا شود.
اوضاع، بی تناسب با کلیپهای شاد رسانههای دولتی
مادامی که اقتصاد در ایران از این مسیر فروپاشی بازنگردد راهحل قدرتمندی در کار نخواهد بود؛ اما دولت با انجام اقداماتی حمایتی برای نجات ورزش قهرمانی قادر به کمکردن این فشار است مشروط بر این که ورزش را از اولویتهای پایین تخصیص منابع خارج کند.
در شرایطی که قهرمانان هنوز از بیمه و حقوق بازنشستگی هم برخوردار نیستند، حداقل اقدام دلجویانه، اعطای حق طبیعی خانواده ورزش برای کاهش بخشی از دغدغههای آنها است.
آن چه در این مطلب نگارش شد، هشداری در مورد آینده ورزش قهرمانی در ایران است. واقعیت ورزش قهرمانی، تناسب چندان با کلیپهای شاد و پرسرو صدای پخش شده از سوی رسانههای دولتی در مورد مدال و قهرمانی و موفقیت ندارد.