به گزارش افرا ورزش ؛ ۲۲ سال قبل ، بازی های المپیک تابستانی در آتلانتا آمریکا برگزار میشد. کاروان ایران به آمریکا رفت اما پیش از شروع تورنمنت، خبری جالب همه را غافلگیر کرد. در فضای بسته سیاسی و اجتماعی آن زمان، یک زن به عنوان پرچمدار کاروان ایران در افتتاحیه انتخاب شده بود.
موضوع بهقدری مهم بود که تیتر روزنامهها شد و همه در مورد آن، حرف میزدند. لیدا فریمان، دختر تیرانداز ۲۴ سالهای بود که برای پرچمداری انتخاب شده بود.
تصمیمی که روشنفکران آن زمان، آن را تصمیمی سیاسی برای عرضاندام در زمین حریف قلمداد میکردند. اینگونه بود که لیدا فریمان، در آمریکا، پشت خطوط دشمن، دشمنی که جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۹۷۸ همواره آن را شیطان بزرگ خوانده بود پرچم سهرنگ ایران را در دست گرفت.
لیدا احتمالاً فکر ۲ مورد را پس از انتخاب بهعنوان پرچمداری نمیکرد: یکی، مرسوم شدن پرچمداری زنان در بازیهای المپیک و بازیهای آسیایی و دیگر فراموشی زودهنگام. ۲۲ سال پس از آتلانتا، لیدا فریمان، کسی که امروز کمتر کسی او را بهخاطر دارد در گفتگو با افرا ورزش از آتلانتا و سالهای پس از آن سخن گفته است:
آغازگر پرچمداری
در آن زمان میخواستیم این موضوع را به نمایش بگذاریم که برای زنانمان اهمیت قائل هستیم اما همه ما میدانیم که این طور نبوده. البته آن زمان را با شرایط فعلی مقایسه نمیکنم. شرایط در آن زمان خیلی بد بود و امروز، اوضاع خیلی بهتر است اما قطعا با احترامی که مورد انتظار است فاصله داریم.
کسی نمیداند کجا هستم
بعد از المپیک آتلانتا سال به سال ، بیشتر فراموش شدم و اصلا کسی نمیداند کجا هستم و چه میکنم. نمیدانم امروز با ورزشکاران زن قهرمان دقیقا چه برخوردی میشود اما از چیزهایی که از گوشه و کنار میشنوم ، مشخص می شود آنها هم چندان حالشان خوش نیست. این روند معیوب همچنان ادامه دارد و ما با آن ارزش و احترام که انتظار همه است همراه نیستیم.
انگیزه الهه احمدی برای ورود به ورزش، دیدن من بود
پرچمداری یک زن در یک میدان بزرگ آسیایی و المپیکی ممکن است ابزار تشویقی برای جذب به سمت ورزش قهرمانی باشد، مطالبات آنها با توجه به افزایش جمعیتشان بیشتر نشان داده شود و جایگاه ورزش بانوان آشکارتر شود.
این موضوع قابل انکار نیست. یک نمونه این ابزار تشویقی، این است که نقطه شروع انگیزشی الهه احمدی، تیرانداز خوشنام ما برای ورود به عرصه ورزش و تیراندازی، دیدن رژه کاروان آتلانتا و حضور من به عنوان پرچمدار در پیشانی کاروان بود.
با این وجود، استقلال و آزادی عمل زنان در حوزه ورزش باید به جایگاهی برسد که دیگر پشت درهای بسته ورزشگاهها نمانند. آنها نیاز دارند که در میدان ورزش تماشاگر باشند و یا تماشاگر آنها را به نظاره بنشیند. آنها نیاز دارند که حس کنند در عرصه ورزش، از حقوق برابری برخوردار هستند.
عامل اصلی فائزه هاشمی بود
با توجه به این که فائزه هاشمی رفسنجانی، در آن زمان فعالیتهای قابلتوجهی برای ورزش بانوان انجام میداد و بازیهای همبستگی بانوان کشورهای اسلامی را نیز او کلید زد در زمینه پرچمداری من در آتلانتا چهره اثربخش اصلی بود به خصوص این که آیت الله هاشمی رفسنجانی در آن زمان رییسجمهور ایران بود و قطعا این رابطه، به پرچمداری یک زن در المپیک کمک کرده است.
از رادیو شنیدم که پرچمدار شدم
با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی حاکم بر آن زمان، پذیرش حضور یک زن به عنوان پرچمدار چندان ساده نبود. از این تصمیم هیچ اطلاع قبلی نداشتم و خود من هم از رادیو شنیدم که پرچمدار شدم. در کاروان ایران، در آن زمان برادران خادم بیشترین احتمال پرچمداری را داشتند اما این تصمیم ، جریان پرچمداری را تغییر داد.
از ورزش ، چیزی نصیب من نشد
من در زمینه گرافیک و هنر هم فعالیت می کردم و ضربههایی از ورزش خورده بودم اما به نوعی پس از دوران ورزشیام و ناملایمات بعد از آتلانتا، خواستم آگاهانه هنر را جایگزین ورزش کنم.
ورزش برای من عوایدی نداشت و نتوانست پاسخگوی نیازها و تمایلات من باشد. من پس از حدود 15 سال فعالیت، هیچچیز از ورزش، جز نام یک پرچمدار نصیبم نشد و حتی یک بیمه تامین اجتماعی برای من در نظر گرفته نشد.
جای ورزش هم هرگز برای من پر نشد. کسی که بیش از 15 سال برای ورزش وقت می گذارد و به اهداف بزرگش نمیرسد و در میانه راه ، کار راه رها میکند همیشه خلا نرسیدن به هدف در دوران ورزشیاش را با خود دارد و برای من هم همینطور بود. از ورزش دور شدم اما همیشه جای خالی آن با من بود.