به گزارش پایگاه خبری تحلیلی “دختران قهرمان” گرچه جام قهرمانی لیگ برتر والیبال بانوان به باریج اسانس کاشان اختصاص یافت اما کسی قادر به انکار جذابیت مس رفسنجان نیست.
در ترکیب تیم متشکل از جوانها و با تجربهها که لیگ را با رتبه پنجم به پایان برد، صبا ایدلخانی یک بازیکن اثربخش بود.
بازگشت او به صحنه اول لیگ و عملکرد موفق در ترکیب مس، بهانه پرداختن به بازیکنی است که سالها در والیبال ایران خدمت کرده است.
صبا ایدلخانی در خانوادهای کاملاً ورزشی رشد یافته است. پدر صبا زمانی که خانواده در تهران زندگی میکرد در فوتبال فعالیت داشت، برادرش دروازهبان فوتبال و ۲ برادر دیگر نیز تکواندوکار بودهاند و در چنین اتمسفری، عجیب نبود که تنها دختر خانواده نیز به سمت ورزش گرایش پیدا کند.
فاطمه شعبان خمسه بازیکن سابق تیم ملی والیبال و سرمربی باریج اسانس کاشان که در این فصل قهرمان لیگ نیز شد دختر دایی صبا است.
فیزیک صبا ایدلخانی به عنوان بازیکنی قدرتی و خوش قامت سبب شد او در دوران تحصیل به عنوان یک بسکتبالیست کارش را آغاز کند.
صبا سپس به طور اتفاقی به تیم والیبال مدرسه فرستاده شد تا در مسابقات ناحیه 2 شرکت کند. این سرآغاز چرخش زندگی صبا به سوی دنیای والیبال بود.
صبا میگوید: “زمانی که یک دانش آموز دوم راهنمایی بودم به عنوان بازیکن تیم استانی انتخاب شدم. بازیکن کوچک تیم بودم و در آن تیم فقط کلمن را جابجا میکردم. یک سال بعد اما کاپیتان همین تیم شدم.”
صبا در سال ۱۳۸۶ به اردوی تیم ملی والیبال نوجوانان دعوت شد و تا ۱۸ نفر نهایی نیز رسید. در آن زمان صبا به همراه شبنم علیخانی و مریم کامیابی پاسورهای تیم ملی نوجوانان بودند و هدایت تیم را میترا شعبانیان، نسرین خزانی و حمیرا بندگانیان بر عهده داشتند.
او از سال ۸۹ با تیمی به نام پرسپولیس پریسا مشهد وارد لیگ دسته دوم شد. تیمی که در آن سال بدون باخت، قهرمان شد و به دسته یک رسید.
در سال ۹۱ بود که صبا ایدلخانی با حضور در ترکیب میزان خراسان، حضور در لیگ برتر را تجربه کرد و پس از آن به تیمهای مختلفی پیوست. از میزان و شهرداری ارومیه تا ذوب آهن و باریج اسانس.
حادثه تلخ و تجربه ویژه در سال ۹۸
صبا ایدلخانی در سال ۹۸ به باریج اسانس کاشان رفت که اولین سال حضورش را در لیگ برتر زنان تجربه میکرد. اتفاق تلخ اما آسیب دیدگی او پیش از شروع فصل بود.
او در تمرینات پلایو متریک در هنگام پرش از پشت افتاد و مچ دست او خرد شد. ایدلخانی به همین سادگی، فصل را از دست داد اما پس از عمل جراحی به دعوت باریج اسانس، کمک مربی تیم شد و فصل را در کنار تیم سپری کرد.
صبا ایدلخانی در این باره میگوید: من یک بازیکن بودم و تجربه مربیگری نداشتم اما فصل ۹۸ برای من یک تجربه بزرگ بود و به من فرصت جدیدی برای یادگیری بخشید.
در تیم ملی من را نمیخواستند
او میافزاید: در دوران والیبالیام خیلی زحمت کشیدم و سختی دیدم اما دیده نشدم زیرا بلد نبودم که با کسی عیاق بشوم. برخی مسائل هست که باز کردنش درست نیست.
گاهی احساس میکردم که درست در زمان مقایسه با هم پستیام، انتخاب نمیشوم چون ثروتمند نبودم و کسی سفارش من را نکرده بودم. خیلی چیزها بود که به چشم دیدم.
در سال ۹۵، سه اعزام ملی متوالی بود. در تورنمنت ویتنام با تیم اعزام شدم و بلافاصله که برگشتیم بلافاصله از تیم خط خوردم در حالی که در ویتنام حتی از من استفاده نشد که بتوانم چیزی را نشان بدهم.
یک گروه انتخاب شده بودند و همان گروه پای ثابت بودند و به نفرات جدید، بهایی داده نمیشد. ما حضور داشتیم که فقط باشیم و لیست پر شود.
بعداً که آقای شجاعی آمد و خانمها خمسه و قهرمانی و آقایان کاوه و فاطمی نژاد بهعنوان بدنساز حضور داشتند، تیم ملی تغییرات اساسی برای مسابقات جهانی داشت و جمعی از اسم و رسم دارها کنار رفتند.
در آن مقطع دعوت شدم و خیلی خوب کار کردم اما من را خط زدند. در آن زمان تکیه روی آنالیز بود و اگر شما از تیم ملی خط میخوردید به شما میگفتند که آنالیز شما از هم پستی شما پایینتر است.
پس از این که خط خوردم متوجه شدم که آنالیز من ۱۵ درصد از هم پستی من بهتر بوده است. من این را به فریبا صادقی که نایب رییس وقت فدراسیون والیبال بود انتقال دادم و پاسخی که به من دادند این بود که آقای شجاعی، شرط سنی را دخالت داده است و به همین دلیل انتخاب نشدی.
قسمت سؤال برانگیز ماجرا برای من این بود که هم پستی من، فقط یک سال از من کوچکتر بود. روز اعزام هم فرناز ساعی – توضیح: که 3 سال از ایدلخانی جوانتر است – را خط زدند و به او هم گفته بودند که مهم، آنالیز است.
پس از مصاحبهای که در سال ۹۶ و سال حضورم در ذوب آهن داشتم و برخی حقایق را گفتم دیگر به تیم ملی دعوت نشدم. در آن زمان گفتم که در بازی با پیکان زیر تور به من فحش میدادند و ۴ سال پس از آن اتفاقات، هنوز هم روی حرفم هستم و این، واقعیت داشت.
سال زیبا با مس رفسنجان
صبا ایدلخانی درباره مس رفسنجان و لیگ ۱۴۰۰ میگوید: حسرت ما این بود کهای کاش یک ماه زودتر تمریناتمان را آغاز میکردیم. اگر نگاهی به روند پیشرفت مس رفسنجان داشته باشید میبینید که هر چه به پایان نزدیکتر میشدیم تیم ما هماهنگتر و باثباتتر میشد.
اگر پای مس رفسنجان به پلیآف، شاید شگفتی ساز میشدیم. ما تیمی بودیم که حرفی برای گفتن داشت. ابتدا گفته بودند که ۸ تیم به پلی آف میرود و بعد اعلام شد که ۴ تیم روانه پلیآفمی. اتفاق ناراحت کنندهای برای ما و تیم ما شایسته فرصت دوبارهای بود.
من یک ماه مبتلا به کرونا بودم و سه روز پیش از شروع لیگ به تمرین بازگشتم. این مشکلات هم بود. اما تیم جوان ما بعد از ۹ بازی تجربهای به دست آورد که حاصلش را در نیم فصل دوم دید.
در دور رفت ۲ بازیکن سرعتی ما آسیب دیدند. صدف صالحی دچار پارگی رباط صلیبی شد و ریحانه کریمی از ناحیه مچ پا آسیب دید. در بازی با پیکان، من در ۲ ست، در پست سرعتی بازی کردم زیرا فشار زیادی روی سرعتی زن های جوان ما بود.
یکی از مشکلات جدی ما همین بود. پاسها به پشت خط زنها و قدرتیها ختم میشد و تشخیص برنامه ما برای حریف آسان بود چون سرعتی زنی در تیم ما وجود نداشت که بخواهد برنامه دیگری را روی تور اجرا کند.
در ستایش رفتار حرفهای مس رفسنجان
باشگاه مس رفسنجان، اصول صفر تا صد باشگاهداری را در قبال تیم والیبال زنان انجام داد. از احترام به بازیکن تا پشتیبانی همهجانبه. از شخصیتی که به بازیکن داده میشود تا هر چیزی که فکرش را بکنید.
چه برای منی که بازیکن غیربومی بودم و چه برای بومیها. منِ غیربومی یک ریال هزینه در رفسنجان نداشتم و این نشان دهنده ارزشی است که یک باشگاه به نفراتش میدهد.
من در سالهای گذشته در ذوب آهن، باریج اسانس، شهرداری ارومیه و حتی میزان خراسان که بازیکن بومی آن تیم بودم، تجربه حضور داشتهام و میتوانم مقایسه منصفانهای نسبت به روش تیمداری داشته باشم.
۱۲ سال است که در سطوح مختلف لیگ بازی میکنم و حضور در مس رفسنجان در لیگ ۱۴۰۰ بهترین انتخاب من بود. در مس ما یک کادر فنی باانگیزه داشتیم و این خیلی مهم است که وقتی کاری را شروع میکنید تا انتها پیش بروید.
آسیه پام توانمندی بازیکنان را ارتقا داد
مس تیمی متشکل از بازیکنان باتجربه و جوان بود. ما بازیکنانی داشتیم که یا تازهوارد بودند و یا تاکنون دیده نشده بودند اما عملکرد کادر فنی سبب شد آنها هم رشد کنند و هم دیده شوند.
کاری که آسیه پام به عنوان سرمربی این تیم کرد فوقالعاده بود. او توانمندی بازیکنان را ارتقا داد.
در تیمهای بزرگ و پرمهره، سرمربی نیازی به آموزش و ساخت بازیکن در خلال لیگ ندارد بلکه باید یک تیم را رهبری کند اما در مس رفسنجان، این چنین نبود.
یک تیم آماده در اختیار او نبود که فقط آن را ارنج کند. این هنر مربی است که بازیکن صفر را به حدی برساند که در مورد او حرف بزنند. او طوری این تیم را تمرین داد که همگی ما توانستیم نسخه کارآمد خودمان را در لیگ برتر والیبال ارائه دهیم.
میخواستم خداحافظی کنم اما مس من را منصرف کرد
قصد داشتم در پایان لیگ ۱۴۰۰ از والیبال خداحافظی کنم. یک آسیبدیدگی شدید داشتم و میخواستم یک فصل دیگر در لیگ برتر بازی کنم و سپس به این دوران پایان بدهم اما حضور در مس برای من به اندازهای جذاب و شیرین بود که من را از تصمیمم منصرف کرد.
سال گذشته در لیگ دسته اول قهرمان شدیم اما خیلی سختی کشیدیم. ما را از هتل بیرون کردند و مجبورمان کردند از دریافت قراردادمان صرفنظر کنیم فقط برای این که تیم از بین نرود.
با این شرایط، خسته و مصمم برای پایان دادن به حضورم به عنوان یک بازیکن بودم اما مس رفسنجان من را به والیبال بازگرداند.
در تیم سال ۱۴۰۰ جوی وجود داشت که به همه فرصت میداد خودشان را نشان دهند. کادر فنی مس صبورانه با بازیکنان رفتار کرد و نتیجه این بود که ما بهتدریج خود را پیدا کردیم.
صحبت پایانی » از آقای احدی به عنوان مشاور و روانشناس در تیم مس رفسنجان قدردانی میکنم. همچنین قدردان همه حمایتهای مهرنوش عسکری که برایم مثل خواهر است، هستم.